باکستر عاشق کتاب خواندن و مطالعه است. برای همین هرازگاهی به کتابفروشی دهکده‌ی کتاب می‌آید و از آنجا کتاب می‌خرد‎‎؛ آن هم نه یکی و دوتا‏، بلکه ده تا ده تا. او گاری کوچکی را که به دنبالش دارد پر از کتاب می‌کند، داخل کیف روی دوشش چند جلد کتاب می‌گذارد و وقتی جای دیگری برای گذاشتن کتاب‌ها پیدا نمی‌کند، چندتایی از آن‌ها را روی دست‌ می‌گیرد و راه می‌افتد سمت خانه‌اش. بعد که به خانه می‌رسد کتاب‌ها را دور خودش می‌چیند و روی قالیچه‌ی وسط اتاق شروع می‌کند به کتاب خواندن. او عاشق داستان حیوانات گوناگون است، از گرگ بدجنس توی شنل‌قرمزی گرفته تا خرس‌های نازنازی که عاشق بغل کردن همدیگر هستند. از شما چه پنهان او دوست دارد خودش هم یک روز توی کتابی برود که اسمش باشد: «کتاب باکستر». اما مگر چنین چیزی شدنی است؟ باکستری که شبیه هیچ‌کدام از حیوانات نیست، چه ویژگی منحصربه‌فردی دارد که بخواهد به داستانی فوق‌العاده تبدیل شود؟ شاید بهتر باشد که باکستر با کمک سایر حیوانات به گرگ، خرس یا حتی خرگوشی بانمک تبدیل شود!
این داستان تصویری، انتخابی فوق‌العاده برای تفهیم اعتماد به نفس و تفاوت‌های فردی کودکان به آن‌هاست. داستان «کتاب باکستر» ماجرای موجودی کتابخوان است که دست بر قضا شبیه هیچ‌یک از جانوران اطرافش نیست. هرچند باکستر کارهای منحصربه‌فرد زیادی بلد است، نه شجاعت شیر را دارد، نه به اندازه‌ی خرگوش‌های کوچولو بانمک است. با این شرایط، او چطور می‌تواند شخصیت یک کتاب باشد؟ او باید بین خودش بودن و تبدیل شدن به شخصیتی دیگر، یکی را انتخاب کند و انتخاب باکستر…
هفنا براگا دایتر، نویسنده و تصویرگر این کتاب، با داستانش به تک‌تک بچه‌ها و بزرگ‌ترها می‌گوید: «دست از خودت بودن برندار و قهرمان زندگی خودت باش.»
او فکر می‌کند اینکه هرکسی خود خودش باشد، بهترین هدیه‌ای است که می‌شود به دنیا تقدیم کرد!