پل توی یک شهر بزرگ زندگی میکرد. میپرسید توی یک خانهٔ بزرگ یا یک خانهٔ کوچک؟ هیچ کدام! پل و پدر و مادرش توی تنهٔ بلندترین درخت پارک زندگی میکردند! مادرش توی خانه کاسه و کوزهٔ گلی درست میکرد و پدرش هم با یک بالگرد کوچک اسباب و وسایل مردم را از این سر شهر میبرد آن سر شهر. خود پل هم هر روز میرفت نانوایی که نان بگیرد و همیشه هم توی راه به دور و برش نگاه میکرد. تا روزی که روی تاب چیز عجیبی دید. او یک روباه کوچک نارنجی دید و با او دوست شد! میپرسید چطوری؟ خیلی ساده است! پل سهم نان خودش را داد به روباه و او لبخند زد. آن وقت بود که فهمید «خوشحالی یک روباه است». بعد هم پل این کار را هر روز و هر روز تکرار کرد تا اینکه یک روز…
کتاب «خوشحالی یک روباه است» نوشتهٔ اولینا داسیوته است و اوشرا کیودولایته به زیبایی آن را تصویر گری کرده است. این اثر داستانی تصویری و دلنشین دربارهٔ دوستی و دوست داشتن، رؤیاهای بزرگ و معنای شادمانی است. این کتاب در سال ۲۰۱۹، جایزهٔ Batchelder Award را از آن خود کرده است.
top of page
C$11.00Price
Excluding GST/HST
bottom of page