این داستان جذاب و گیرا دربارهی کودکی است که نمی‌داند چگونه از فرصت‌های پیش رو استفاده کند، البته بعد درمی‌یابد اگر شهامت داشته باشد و به استقبال تجربه‌های جدید برود، اتفاقات هیجان‌انگیزی رخ میدهد. در این داستان، کودک وقتی با اولین فرصتش روبه‌رو می‌شود نمی‌داند چطور از آن استفاده کند؟ و این فرصت را بدون استفاده رها می‌کند. اندکی می‌گذرد، وقتی سروکله‌ای فرصت تازه پیدا می‌شود، این‌بار به سمتش می‌رود، اما به زمین می‌افتد و آن فرصت دوباره از دستش پَرمی‌کشد، خجالت‌زده و ناراحت می‌شود. به‌رغم این‌که به دنبال استفاده از فرصت‌هاست، اما به هر فرصتی که از کنارش می‌گذرد بی‌اعتنایی می‌کند... تا روزی که می‌فهمد نیازی نیست همیشه شجاع باشد، فقط کافی است سر بزنگاه‌ها دلیر باشد تا با استفاده از فرصت‌ها، اتفاقات هیجان انگیز بیافتد.
این کتاب الهام‌بخش کودکان در تمام سنین و والدین‌شان خواهد بود تا شجاعت این کار را بیابند و دنبال فرصت‌های پیش رو بروند، زیرا انسان‌ها هیچ‌وقت درنمی‌یابند کدام‌یک از فرصت‌ها آن اتفاق هیجان‌انگیز را برایشان رقم خواهد زد.
