فرض کن یک مشتزن حرفهای هستی که به همهچیز مشت میزنی. از هیچچیز نمیترسی و همه تو را دوست دارند، چون قویترین آدم شهری. احساس قدرت میکنی و کمکم از همهی قلهها بالا میروی. اما ناگهان تنهای تنها میشوی. دیگر کسی برایت هورا نمیکشد. چیزی برای مشتزدن باقی نمانده است.
دیگر مشتهای تو کسی را خوشحال نمیکند. قلبهای روی دستکش یادگار پدر هم کمرنگ و کمرنگتر میشود. چرا از آن دنیای پرشور و زیبا دور شدهای؟
top of page

C$12.00Price
Excluding GST/HST
Related Products
bottom of page