زبان مادری نخستین زبانی است كه نوزاد از بدو تولد با آن برخورد دارد و وقتی كه در آغوش پر مهر و محبت مادر شیر میخورد آن را میشنود. دقیقاً به همین دلیل عنوان «زبان مادری» به خود گرفته است. این زبان اولین زبانی است كه هر انسان در دوران زندگی خود یاد میگیرد. زبان مادری هویت انسان را شكل میدهد و حامل فرهنگ گذشته و گذشتگان به ما و ما به آینده و آیندگان است. عواطف و احساسات، اندیشهها، ارزشها و نگرشها به بهترین شكل و با خلوص كامل توسط زبان مادری به هر فرد منتقل و در بسیاری از موارد زبان مادری تنها ابزار موجود برای انتقال مفاهیم مذكور است، به همین دلیل است كه نیـچـه فیلسوف آلمانی گفته است كه :
ترجمه لفظ به لفظ زبان خیانت است.
هایدگر دیگر فیلسوف آلمانی میگوید :
زبان مادری قلب احساس و الهام انسان است و بنابراین كسانی كه با زبان مادری در میافتند در واقع با عمیق ترین جنبه هویتی انسان مبارزه میكنند و پیروز نخواهند شد.
زبان مادری و یادگیری زبان مادری توأمان آثار پرباری بر شکل گیری چگونگی هر شخص دارند. زبان شناسان، زیست شناسان و زیست روان شناسان بر این باور هستند که آهنگ، رنگ و زیبایی صدایی مادری از زمانی که کودک در رحم مادر هست به او انتقال می یابد. به دیگر سخن، بخشی از میراثی که نوزاد با خود به دنیا می آورد اندوخته هایی از زبان مادری است. بر این اساس است که، نوزاد به صدای مادر و پدر زودتر و بیش از هر کس دیگر واکنش نشان می دهد. توصیه عمومی و تخصصی به همه کسانی که از کودکان مراقبت می کنند آن است که برای ارتباط با کودکان به جای زبان آمرانه از زبان مادرانه استفاده کنند.
زبان کودک، زبان ساده و پیش پا افتاده نیست. زبان کودک آکنده از هیجان، احساسات، تصویرها و تخیلات است. بنا بر این، وقتی بیان می شود شایسته است با کودک به زبان کودک سخن گفت، بدان معنا نیست که به ساده ترین شکل ممکن با او سخن گفته شود. زبان کودک همانا زبان مادر او است. رشد مغزی، عاطفی و هیجانی کودک در سال های اولیه زندگی، یعنی تا پایان دوره ابتدایی مرهون بهره مندی از زبان مادری است.
نخستین مفهوم سازی های کودک از خود و جهان اطرافش بر پایه زبان مادری اش شکل می گیرد. به همین ترتیب، کودک نخستین تجربه های عاطفی و شناختی خود از جهان را هم با زبان مادری ابراز می کند.
از این رو، بر پایه دیدگاه های روانشناسان رشدنگر، شناخت نگر و ساخت گرا، می توان گفت، بن مایه ها و ساخت های پایه ای ذهنِ هر شخص با مصالح زبانی مادر و در درجه دوم خانواده ای که کودک در آن قرار دارد ساخته می شود.
کودک همراه با فراگیری زبان مادری با ابعاد مهمی از فرهنگ و هویت خود آشنا میشود، و خود نیز به پویایی آن فرهنگ و هویت کمک میکند. کودکی که در دو فرهنگ زندگی میکند هویتی چندبعدی دارد. البته، برخلاف نگاه ذاتگرایانه به هویت و فرهنگ، الزاماً هیچ یک از دو ( یا چند ) فرهنگی که کودک در آن رشد میکند « هویت اصلی » او نیست، و قرار نیست با یادگیری زبان مادری او «هویت اصلی» خود را فقط « کشف » یا « حفظ » کند. مهمترین جنبهی هویت این کودکان دقیقاً همین است که آنها چندفرهنگی هستند و زبان مادری همراه با زبان( های ) دیگر به آنها در شناخت، سازندگی، و پویایی هویتِ چندبعدیشان یاری میرساند. کودکی که با زبان مادری به عنوان یکی از عناصر هویتی خود آشناتر باشد، در صورت مواجهه با سؤال یا بحران هویت، راحتتر با خود و جامعههایی که به آنها احساس تعلق میکند تعامل میکند و به تفاهم و صلح میرسد.
Comments